آخرین اتوبوس (آلبوم امیر بی گزند)
خواننده ها
متن آهنگ
اوج گرفتی و من قفس شدم از تو حضرت آزادی وبال بالم شد یه روز دیدمت و تازه شدم از نو یه روز از تو گذشت هزار سالم شد سکوت تو مث یه راز سر بسته بین تولد و مرگ شناورم میکرد نفس کشیدن تو قوطی در بسته از اینکه پروانهام مکدرم میکرد دست که میبردی به کوله بار سفر دخیل میبستم به دستگیرهی در دخیل میبستم به جادههای عبوس دخیل میبستم به آخرین اتوبوس دست که میبردی به کوله بار سفر دخیل میبستم به دستگیرهی در دخیل میبستم به جاده های عبوس دخیل میبستم به آخرین اتوبوس اونقدا هم میگن دلت بزرگ نبود دلت یه زندونه یه چهار دیواری تصورم از تو دود هوا شد رفت تا هی سقوط کنم به زیرسیگاری صعود میکردم به قلهی چشمات سقوط میکردم مهم نبود برات دلم میخواست که تو رو حبس کنم تو صدام هیشکی به غیر از تو مهم نبود برام چشم که مینداختی به آینه و چمدون پناه میبردم به کوچه و بارون چشم که میبستی رو بی پناهی من پناه میبردم به نا امید شدن دست که میبردی به کوله بار سفر دخیل میبستم به دستگیرهی در دخیل میبستم به جادههای عبوس دخیل میبستم به آخرین اتوبوس