سیمین (آلبوم سعدی نامه)
خواننده ها
متن آهنگ
بیا که نوبت صلح است و آشتی و عنایت به شرط آن که نگوییم از آن چه رفت حکایت بر آن یکی شده بودم که گرد عشق نگردم تو را بدیدم و بازم به توست چشم ارادت به است آن یا زنخ یا سیب سیمین لب است آن یا شکر یا جان شیرین بتی دارم که چین ابروانش حکایت میکند از بتخانهی چین هر آن وقتی که دیدارش نبینم جهانم تیره باشد بر جهان بین به خوابی آرزومندم ولیکن سر بی دوست چون باشد به بالین هر آن وقتی که دیدارش نبینم جهانم تیره باشد بر جهان بین از آن ساعت که دیدم گوشوارش ز چشمانم بیفتادست پروین نگارینا به شمشیرت چه حاجت مرا خود میکشد دست نگارین از آب و گل چنین صورت که دیدست تعالی خالق الانسان من طین